قهرمان دموکراسی، پاسدار زبان فرانسوی و نخستین رهبر «دولت مسئول» در کانادا
ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
سر لوئی هپولیت منارد معروف به لافونتین، بارونت اول (متولد ۴ اکتبر ۱۸۰۷ و درگذشتهٔ ۲۶ فوریهٔ ۱۸۶۴) اولین کانادایی است که توانست نخستوزیر استانهای متحدهٔ کانادا و همچنین نخستین رئیس دولت منتخب مردم در کانادا شود. سر لوئی منارد متولد شهر بوشرویل در کانادای سفلی است. پدر سر لوئی، آنتوان منارد بود. سر لوئی برای دنبالکردن حرفهٔ سیاسی خود به مونترآل نقل مکان کرد. وی در نهم ژوئیهٔ ۱۸۳۱ با آدل برتولت (متولد ۱۸۱۳- درگذشتهٔ ۱۸۵۹) ازدواج کرد ولی این زوج صاحب فرزندی نشدند. دو سال پس از مرگ همسر اولش، سر لوئی در ۳۰ ژانویه ۱۸۶۱ با بیوهٔ جین الیزابت جنویو موریسون (متولد ۱۸۲۲- درگذشتهٔ ۱۹۰۵) در مونترآل ازدواج کرد. ثمرهٔ این ازدواج دو فرزند بود که هر دو عمر چندانی نداشتند. لوئی هپولیت، همنام پدر، در ۱۱ ژوئیه ۱۸۶۲ به دنیا آمد و در ۱۸ ماهگی پس از فوت پدرش مقام بارونتی را از وی به ارث برد اما خود نیز در سال ۱۸۶۷ درگذشت. فرزند دوم این زوج به نام شارل فرانسوا هپولیت یک ماه پس از فوت پدرش به دنیا آمد و سال بعد درگذشت.
لافونتین در سال ۱۸۲۸ حرفهٔ وکالت را آغاز کرد و تنها دو سال بعد بهعنوان حقوقدان و سیاستمدار عضو مجمع قانونگذاری کانادای سفلی شد. او از طرفداران لوئی جوزف پاپینو و از سال ۱۸۳۰ تا ۱۸۳۷ عضوی از حزب سیاسی Parti Canadien (معروف به حزب میهندوست) بود. پس از بروز پیامدهای ناگوار شورش سال ۱۸۳۷ علیه مقامات مسئول بریتانیایی، لافونتین از تصمیمات پاپینو حمایت نکرد و کشور را برای مدت ۵ ماه ترک کرد. هنگام بازگشت به کانادا، لافونتین را به جرم شورش دستگیر کردند ولی با قرار وثیقه آزاد شد. لافونتین مذاکرتی را با رابرت بالدوین و فرانسیس هینکس رهبران گروه اصلاحطلب در کانادای علیا انجام داد تا بتوانند دولتی تحت سیاست «دولت مسئول» تشکیل بدهند. هدف این دولت حمایت از اکثریت مردم در قانونگذاریها بود. در سال ۱۸۴۱ قوانین جدیدی برای استانهای متحد کانادا وضع شد و لافونتین بهعنوان رهبر اصلاحطلبان فرانسوی-کانادایی، وکیل مدافع اصلاحات سیاسی در رژیم جدید اتحادیه شد. او به صحبت کردن به زبان فرانسوی در مجلس اصرار ورزید و سرانجام موفق شد مصوبهای قانونی در حمایت از اینکار خود بهدست آورد.
در واقع این فرقهٔ فرزندان صلح (Children of Peace) بودند که با فعالیتهای سیاسیشان باعث شدند وکیل لوئی لافونتین بهعنوان نماینده آنها در کانادای علیا انتخاب شود. فرقهٔ فرزندان صلح (۱۸۱۲ الی ۱۸۸۹) از جنبش مذهبی کوئیکرها (Quaker) در کانادای علیا بهرهبری دیوید ویلسون تشکیل شده بود. این گروه پس از جنگ سال ۱۸۱۲ در نشست ماهانهٔ خیابان یانگ (نیومارکت امروزی در انتاریو) از سایرین جدا شدند و در مزرعهٔ ولیسون مستقر گردیدند. فرقهٔ دیوید ویلسون تأکید زیادی بر اجرای مراسم، موسیقی و آموزش عملی داشتند. پیروان این فرقه از اصلاحطلبان قدرتمند بودند و ویلسون نیز نقش بسیار مهمی در تشکیل انجمن اتحادیهٔ کانادا داشت که اولین حزب سیاسی در استان بهشمار میرفت. چندین تن از اعضای این فرقه در سال ۱۸۳۷ در شورش کانادای علیا به ویلیام لیون مکنزی ملحق شدند. ویلسون در دههٔ ۱۸۴۰ با حزب اصلاحطلب همکاری نزدیکی داشت و مدیر کمپین انتخاباتی بالدوین و لافونتین بهعنوان «پدران دولت مسئول» بود. او و فرقهاش که هرگز بیش از ۳۵۰ نفر نبودند افراد زیادی را به کمپینهای انتخاباتی این دو جذب کردند. ویلسون معتقد بود که این مبارزهٔ انتخاباتی فرصتی برای نشان دادن احترام بیطرفانه به مردم کانادای سفلی است. ویلسون باور داشت که هویت کانادایی باید از مرزهای تفاوتهای زبانی و مذهبی عبور کند و شامل حال همه کاناداییها شود. این افراد از سوی سازمان برادران پروتستان Orange Order بسیار مورد تهدید قرار گرفتند. در شرق کانادا از خشونتهای برادران پروتستان Orange Order و کژحوزهبندی [روشی برای تغییر نتایج انتخابات از طریق بازآرایی حوزههای انتخابیه] برای ممانعت از انتخاب لوئی لافونتین استفاده میشد. فرزندان صلح سرانجام موفق شدند به دوران خشونتهای انتخاباتی برادران پروتستان پایان دهند و با کمک به انتخاب رابرت بالدوین و لوئی لافونتین بهعنوان رهبران دولت مسئول، نقش بسیار مهمی در توسعهٔ دموکراسی در کانادا ایفا کنند. با پیروزی لافونتین در چهارمین دورهٔ انتخابات یورک، رؤیای ویلسون برای برابری شهروندان کانادایی تا حدودی به موفقیت رسید.
بالدوین موفق شده بود فرماندار سیدنهام را متقاعد کند که در شورای اجرایی جدید، جایگاهی برای لافونتین درنظر بگیرد. هرچند پیش از آنکه لافونتین بتواند صندلی خود را در شورا بهدست آورد، فرماندار سیدنهام درگذشت و چارلز باگوت جایگزین او شد. باگوت موفق نشد کابینهای با اعضای برابر از هر دو حزب اصلاحطلب و محافظهکار تشکیل دهد و به ناچار حزب «Parti Canadien» به رهبری لافونتین را در ترکیب کابینه خود قرار داد. لافونتین نیز اعلام کرد که تنها در صورت حضور بالدوین، عضویت در شورا را خواهد پذیرفت. باگوت برخلاف میل خود این شروط را پذیرفت. پس از متحد شدن کانادای علیا و سفلی، لافونتین با همکاری رابرت بالدوین حزب سیاسی اصلاحطلبان آزادیخواه را تشکیل دادند. در سپتامبر ۱۸۴۲، باگوت بهسختی بیمار شد و پس از کنارهگیری وی، بالدوین و لافونتین به اولین نخست وزیران کانادا تبدیل شدند. هر چند برای در دست گرفتن دولت در مقام نخستوزیر، انتخابات باید مجدداً صورت میگرفت. لافونتین بهراحتی جایگاه قبلی خود را در انتخابات یورک بهدست آورد، اما بالدوین بر اثر خشونتهای برادران پروتستان در هیستینگز شکست خورد. پیمان بین این دو نفر بسیار محکم و قوی بود و بههمین دلیل لافونتین ترتیبی داد تا بالدوین در انتخابات ریموسکی در شرق کانادا شرکت کند و پیروز شود. این دقیقاً همان اتحادی بود که بالدوین و لافونتین به دنبال آن بودند، لافونتین توانسته بود بر تعصبات زبانی غلبه کند و در بخش انگلیسی زبان کانادا جایگاهی برای خود بیابد و بالدوین نیز توانسته بود در بخش فرانسوی زبان کانادا قدرت پیدا کند. همکاری لافونتین و بالدوین آغاز شد اما فرماندار کل در رأس کابینه از پذیرفتن مشاوره در مورد انتصابها سرباز میزد. در نتیجه ۹ تن از اعضای کابینه از جمله لافونتین و بالدوین تنها یک سال بعد در نوامبر ۱۸۴۳ از سمتهای خود استعفا دادند.
در مارس سال ۱۸۴۸، فرماندار جدید لرد الگین از لافونتین خواست که تحت سیاست جدیدی بهنام دولت مسئول، اولین دولت را تشکیل بدهد. دولت لافونتین-بالدوین در ۱۱ مارس تشکیل شد و برای بازگرداندن زبان فرانسه بهعنوان زبان رسمی به مبارزه پرداخت. این زبان در قانون اتحادیه، اصول دولت مسئول و با استناد به حداکثر آرا در مجلس بهطور رسمی کنار گذاشته شده بود. در حالی که بالدوین به انجام اصلاحات در کانادای علیا میپرداخت، لافونتین مشغول ارائه لوایحی برای منسوخ کردن سیستم اربابی و نیز بهدست آوردن عفو برای رهبران شورش در کانادای سفلی بود که در آن زمان در تبعید بهسر میبردند. هرچند لایحه در مجلس مورد موافقت الگین قرار گرفت اما به تصویب طرفداران تاجوتخت در شرق کانادا نرسید و آنها با خشونت مجلس شورای مونترآل را به آتش کشیدند. معترضان به دفتر کار لافونتین و خانهٔ او حمله کردند. او در دوران نسختوزیری خود نام کالج پادشاهی را به دانشگاه تورنتو تغییر داد و این دانشگاه برای عموم قابل دسترسی شد. وی همچنین چندین کالج و دانشگاه از جمله دانشگاه لاوال را برای فرانسویزبانان کانادا تأسیس کرد. قوانین مهمی برای ساخت خطوط راهآهن به تصویب رساند و در نهادهای شهری و قضایی اصلاحاتی انجام داد.
لافونتین مردی میانهرو بود و هرگز موفق نشد دو مسئله بزرگ سکولاریزه کردن زمینها و خارج کردن آنها از سلطه روحانیون مذهبی و همچنین لغو سیستم اربابی مالکیت زمینها را در کبک حل کند. او کمکم به سیاستمداری محافظهکار تبدیل شد و در سال ۱۸۵۱ استعفا داد و کنارهگیری خود از سیاست را اعلام کرد تا بتواند به زندگی خصوصی خود بپردازد. اما در سال ۱۸۵۳ بار دیگر بهعنوان قاضی ارشد کانادای شرقی برگزیده شد و سال بعد ملکه ویکتوریا به او لقب بارونت داد. همچنین در سال ۱۸۵۵ نیز پاپ پیوس نهم رهبر کلیسای کاتولیک به او نشانه فرماندهٔ شوالیهٔ سن سیلوستر اعطا کرد. لافونتین سرانجام در ۲۶ فوریه سال ۱۸۶۴ در شهر مونترآل درگذشت. وی در بین فرانسوی زبانان کانادا بسیار محبوبیت دارد زیرا مدافع زبان فرانسوی بود. با وجود اینکه وی به زبان انگلیسی مسلط بود، در مجمع قانونگذاران از سخن گفتن به این زبان پرهیز میکرد و به زبان مادری خود یعنی فرانسوی صحبت میکرد. وی عقیده داشت که هر فرد حق دارد با زبان مادری خود سخن بگوید و از حقوق فرانسویهای کانادا دفاع میکرد.
مقامات شهر مونترآل پارکی به یادبود قاضی ارشد به نام پارک لوئی هپولیت لافونتین ساختند. مراسم رونمایی از این پارک بسیار باشکوه برگزار شد زیرا وی بهعنوان پدر دولت مسئول در کانادا مورد احترام همگان بود. در زادگاه لافونتین، بوشرویل، مجسمهای از او ساخته شده است و پلاکی از جنس برنز نیز بر سردر خانهای که در آن متولد شد، نصب گردیده است. همچنین چند مکان از جمله یک تونل و یک بیمارستان نیز به یاد وی نامگذاری شدهاند.
مجسمهساز معروف والتر سیمور آلوارد مجسمهای از لافونتین و بالدوین در کنار هم ساخت که در پارلمان در اتاوا نصب شده است. این مجسمه یادآور دوران استثنایی همکاری این دو نفر برای انجام اصلاحات است.
منبع: ویکیپدیا